Tuesday, January 28, 2003
Friday, January 03, 2003
من ديگر نمي ترسم...
........................................................................................وقتي در كنار محبوبم كه دوستش دارم آرميده ام، گويا در دنيايي سرشار از آرامش به سر مي برم، و ابرها تيره كه گاه مرا در بر مي گيرند، به اعماق شب مي روند...و نابود ميشوند، من ديگر نمي ترسم. ... شبهايي كه خوابم نمي برد و به ماه خيره مي شوم، به صداي قلبت گوش مي دهم، تا بدانم با مني. و عشقي كه به من مي دهي، مرا از در هم گسستن و از فروپاشي حفظ ميكند... من ديگر نمي ترسم. ... تو نزديك مني،تو اينجايي... ... وقتي به راه هاي آن جهان فكر مي كنم، و به همه آنهايي كه قبلا به آن راه رفته اند، خوب باور ميكنم كه آنها ما را مي بينند،كه آنها با ما هستند، و همه صحبت هايمان را مي شنوند، ... من ديگر نمي ترسم. وقتي محبوبم را در كنارم دارم، ديگر نمي ترسم، من ديگر نمي ترسم. ... وقتي به بچه هايم و دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم نگاه مي كنم، و خشونتي كه هر روز بيشتر مي شود، خوب ميدانم كه با قدرت عشقم، آنها را حفظ خواهم كرد، تا آخرين قطره خونم... ... من ديگر نمي ترسم. ... صدايم را مي شنوي؟،من نزديك توام، مرا مي بيني؟،من اينجا هستم، ... وقتي در ميان بازوان زني كه دوستش دارم آرميده ام، در آرامش مطلق به سر مي برم، من ديگر نمي ترسم ديگر نمي ترسم ... ترجمه ترانه::I'm not scared anymore خواننده::Chris de Burgh نوشته شده در ساعت 6:04 PM توسط Afshin
|